طلوع

افق روشن بود.
چند ت تیکه ابرم برای خودشون تو اسمون میگشتن.
کم کم ساعت 12 شد.
و هلال باریک ماه طلوع کرد.
چقدر قشنگ بود.
جاده و دشت محو تماشای ماه بودن.
دلت میخواست منظره رو بغل کنی.

تاحالا منتظر طلوع ماه نمونده بودنم.چه انتظار شیرینی بود.
مطمئنا با طلوع خورشید برابری میکرد.
سعی میکنم اتاق خواب بعدیمو جوری انتخاب کنم که نصف یه دیوارش فقط شیشه باشه.
مثل شیشه های اتوبوس :)
۳
ft_nk
۲۸ آذر ۱۹:۳۰
چقد شاعرانه!
نه بابا!!!بیشتر دست به قلم بشو، بدک نیستاااا :)


پاسخ :

واقعا؟؟؟؟؟
ft_nk
۲۹ آذر ۱۵:۱۶
ارررررررررررررررررره!!
:)

پاسخ :

اخ جون ^_^
ماح
۰۱ دی ۱۸:۰۲
میتونی اتوبوس رو برای زندگی انتخاب کنی ... :d

پاسخ :

نه من هنوز قراره خونه بخرم دیزاینش کنی :دییی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان