شنبه ۱۳ دی ۹۳
امشب از اون شبایی که حوصله خوابیدنم ندارم
میتونم تا خود صبح به یه نقطه خیره شم و فقط فکر کنم
اگر چه اصلا موضوع مهمی نیست ولی نمیدونم چرا اینقدر ذهنمو مشغول کرده و حالمو دپرس
اصلا هضم نمیشه
هر لحظه یه تیکه اش یادم نیاد
هر لحظه از یه بعد تحلیلش میکنم
ابعادی پیدا میمکنم که تا حالا نبودن
حسابی پیچیده میشه ابعاد تو هم گره میخورن
میشه یه خوره
پ.ن
این مال شب دعواس :دی
میتونم تا خود صبح به یه نقطه خیره شم و فقط فکر کنم
اگر چه اصلا موضوع مهمی نیست ولی نمیدونم چرا اینقدر ذهنمو مشغول کرده و حالمو دپرس
اصلا هضم نمیشه
هر لحظه یه تیکه اش یادم نیاد
هر لحظه از یه بعد تحلیلش میکنم
ابعادی پیدا میمکنم که تا حالا نبودن
حسابی پیچیده میشه ابعاد تو هم گره میخورن
میشه یه خوره
پ.ن
این مال شب دعواس :دی