اندیشه 1

امتحان امروز در حدی بود که بچه ها سر جلسه هم دیگرو نگاه میکردن
یه پسره که جلوی من نشسته بود همش داشت با موهاش و گوشش بازی میکرد:دی

اخرش میخواستم از استاد بپرسم عمه داری؟؟؟؟
اخه سرکلاس مطمئن شده بودم که به روح اعتقاد داره خخخخخخ


بچه های سال بالای میگفتن به همه بالا پونزده میده ....
ما @-@
۳
ft _nk
۰۶ بهمن ۱۵:۱۳
بابا اندیشه که دیگه سختی نداره!
من فقط شب قبلش یه دور مرور کردم کتابو! بیست هم شدم!!!
اصلنم سر کلاس گوش ندادم! یا خواب بودم یا ردیف آخر بودم صداش بهم نمی رسید باز می خوابیدم!!!
:)))

پاسخ :

این استادمون همونی بود که میگفتم اعجوبه اس بعد امتحان میگفت امتحان از مراحل یادگیری سر امتحان بیشتر از سر کلاس یاد میگیرن و در اخر امتحان برای پس دادن چیزایی که بلدین نیست :/ توقع نداری که بیست شم؟؟؟ :دییی
ft _nk
۰۷ بهمن ۱۴:۴۰
با وجود فرمایشات جناب استاد من دیگه صوبتی ندارم!!!!!

پاسخ :

:دی
** معتکف**
۰۷ بهمن ۲۳:۲۷
من دیگه حرفی ندارم

پاسخ :

منم حرفی ندارم..... فقط میگماااااا شوما تو اعتکاف نت دارین؟ :دی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان