يكشنبه ۱۲ بهمن ۹۳
توی ویو پنجره اتاقم یه مغازه هست همیشه جلوی درشو اب پاشی میکنه و منم همیشه تو خواب و بیداری فکر میکنم بارون اومده :|
جالب اینه که ساعت 7 یا 8 که میرم بیرون درش بسته اس
کی اب پاشی می کنه و چرا نمیدونم.....
خلاصه امروز از خواب بیدار شدم دیدم طبق معمول جلوی مغازه خیسه اما......
ایندفعه واقعا بارون اومده بود و همه جا خیس بود
من و هم اتاقیمم دیدم هوا خوبه زدیم بیرون
منم که بچه کویر بارون ندیده وبدون چتر.....
فکر کنم 3 4 کیلومتری زیر بارون راه رفتیم
بارونش مثل این بود که شیر دوشو باز کرده باشی تازه رعد و برقم میزد.....
اخرش مثل موش اب کشیده برگشتیم خوابگاه
فکر کنم تا حالا موش ابکشیده نشده بودم.
ولی این جنین شناسی حال ادمو میگیره :/
جالب اینه که ساعت 7 یا 8 که میرم بیرون درش بسته اس
کی اب پاشی می کنه و چرا نمیدونم.....
خلاصه امروز از خواب بیدار شدم دیدم طبق معمول جلوی مغازه خیسه اما......
ایندفعه واقعا بارون اومده بود و همه جا خیس بود
من و هم اتاقیمم دیدم هوا خوبه زدیم بیرون
منم که بچه کویر بارون ندیده وبدون چتر.....
فکر کنم 3 4 کیلومتری زیر بارون راه رفتیم
بارونش مثل این بود که شیر دوشو باز کرده باشی تازه رعد و برقم میزد.....
اخرش مثل موش اب کشیده برگشتیم خوابگاه
فکر کنم تا حالا موش ابکشیده نشده بودم.
ولی این جنین شناسی حال ادمو میگیره :/