شنبه ۲ اسفند ۹۳
من مطئنم که قراره بوده پسر شم ولی یه اشتباهی رخ داده.از نظر علمی غیر ممکنه ولی معجزه همیشه رخ میده.اخه خیلی حیف بود این هوش استعداد تو ذات یه پسر باشنن.
و دقیقا این زمانی اشکار میشه که من توی یه مهمونی شرکت میکنم که قرار نبوده.
لباسی که انتخاب کردم با اغماض میشد تو یه جمع دوستانه غبر رسمی بپوشم.
و خیلی احمقانه تصمیم میگیرم برای اولین بار بعد از 19 سال لاک بزنم.اونم وقتی که بابام تو ماشین بوق میزنه, مامانم بالا سرم غر غر میکنه و فاطیمای 6 ساله میگه میخوای برات بزنم؟؟؟
و با اون کفشای مخصوص به فنا دادن کمر داشتم پامو فنا میدادم.
و اولی هم که وارد شدیم دختر خالم با لبخند و خیلی زیر پوستی بهم گفت لااقل یه کرم میزدی و منم زیر پوستی تر گفتم زدم و این بود که فحشی حرامم کرد.
یه فامیل خیلی دورهم که شاید سالی یه بار همدیگرو نبینیم از فاصله یک کیلو متری شروع کرد به سلام و احوالپرسی منم مات و مبهوت پشت سرمو نگاه کردم ولی دریغ از یک نفر:/
و با لبخندی از سر شرم برگشتم و جوابشو دادم.
و الان همش یکی تو ذهنم بلند داد میزنه حامد پهلانه :|
قرار بود این پست خنده دار باشه نمیدونم چرا اینطوری شد.
شما بخندین......
خودم که اینقدر خندیدم مامانم فرمودن حالا حالا رو دستشون موندم
و دقیقا این زمانی اشکار میشه که من توی یه مهمونی شرکت میکنم که قرار نبوده.
لباسی که انتخاب کردم با اغماض میشد تو یه جمع دوستانه غبر رسمی بپوشم.
و خیلی احمقانه تصمیم میگیرم برای اولین بار بعد از 19 سال لاک بزنم.اونم وقتی که بابام تو ماشین بوق میزنه, مامانم بالا سرم غر غر میکنه و فاطیمای 6 ساله میگه میخوای برات بزنم؟؟؟
و با اون کفشای مخصوص به فنا دادن کمر داشتم پامو فنا میدادم.
و اولی هم که وارد شدیم دختر خالم با لبخند و خیلی زیر پوستی بهم گفت لااقل یه کرم میزدی و منم زیر پوستی تر گفتم زدم و این بود که فحشی حرامم کرد.
یه فامیل خیلی دورهم که شاید سالی یه بار همدیگرو نبینیم از فاصله یک کیلو متری شروع کرد به سلام و احوالپرسی منم مات و مبهوت پشت سرمو نگاه کردم ولی دریغ از یک نفر:/
و با لبخندی از سر شرم برگشتم و جوابشو دادم.
و الان همش یکی تو ذهنم بلند داد میزنه حامد پهلانه :|
قرار بود این پست خنده دار باشه نمیدونم چرا اینطوری شد.
شما بخندین......
خودم که اینقدر خندیدم مامانم فرمودن حالا حالا رو دستشون موندم