خونه تکونی

اخرین باری که مثل یه بچه خوب برای خونه تکونی داوطلب شدم دقیق یادم نیست ولی یادمه که فقط در یک ثانیه سه دست یا به عبارتی18 عدد از گرون ترین و قشنگ ترین بشقابای مامانمو شکستم.ایشون هم فرمودن دیگه تو اشپزخونه پیدات نشه منم گفتم ای به چشم.یه وقت فکر نکنید توطئه ای چیزی بوده.نع.فقط قسمت بوده:دی
پدر بنده هم در مورد خونه تکونی تزشون اینه که باید تمیزی در نگاه تو باشد نه انچه بدان می نگری.پس در همین راستا کلا مخالف کمک دادن خودشون در خونه تکونی هستن ولی ما باید به حرف مادرمان گوش کنیم.
وامسال مادر محترمه چون.دیگه تا اخر اسفند در دسترسشون نیستم سخت ترین و شلوغ ترین قسمت خونه رو برای تمیزکردن به من دادن که حسابی سهممو داده.باشن.

والان مثل یه کارگر که مزدشو نداده باشن خسته ام.
یعنی میشه نوروز منسوخ شه؟؟ :|
۱
ft _nk
۰۵ اسفند ۱۶:۴۰
من برعکس تو همه جا باید کمک همه خواهرام باشم...
یکی میگه بیا بوفه خونمو بچین...یک میگه اتاق خوابمو تزیین کن...یکی میگه بیا کمکم خیاطی...یکی میگه برام مدل لباس پیدا کن...یکی میگه بیا بریم برام کفش پسند کن...یکی میگه کمکم دکوراسیون خونمو عوض کن!!!!...یکی هم مامانمه که هرچی بگه می گم چشم!
:)))

پاسخ :

نه بابا افرین :دی همه میدونن من نه سلیقه این کارارو دارم نه حوصلشو خخخخخ
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان