يكشنبه ۱۷ اسفند ۹۳
اصولا بچه های کلاس ما عادت دارن مراسم های خاص رو یا زودتر از موعد برگذار کنن یا دیرتر مثلا روز درخت کاری.
و چون روز درخت کاری خیلی خز شده ما شب درختکاری داشتیم:دی
13تا درخت و بوته گل با هزار بدبختی کاشتیم.
اول سر محل مناسب دعوا بود.یهو همه ی اقایون و خانومای دکتر باغبان شده بودن.
این پسرا هم انگار تا حالا تو عمرشون بیل ندیده بودن. الکی هم اسم خودشون گذاشتن پسر.البته برای اینکه ضایع نشن بلانسبت خر کار میکردن و برای اینکه از خجالت ماهم در بیان با هر بیل زدنی الکی مثلا سهوا خاک میریختن روی ما شیلنگ اب هم نذاشتیم دستشون بمونه وگرنه خیس برمیگشتیم خوابگاه.
منم که نقش فیلم بردار مراسم داشتم کارم از همه بیشتر بود:دی
فرزانه فرزانه بیا اینجا فیلم بگیر....
خانم فلانی از ما عکس میگیرین....
از این صحنه هم فیلم بگیرین.....
از اونجایی که من مامور بودم و معذور تقریبا با همه حرف زدم و فیلم گرفتم ولییییی.... تقریبا وسطاش فهمیدم بعضی جا دوربین ظبط نمیکرده
ملت الکی ژست گرفته بودن و سخنرانی میکردن:دی
یکی هم وقت گیر اورده بود به کنایه همش به من میگفت زود قضاوت نکنیم زود قضاوت نکنیم میخواستم بگم شمام کینه ای نباشین ولی دوباره بحث شروع میشد بیخیالش شدم.
اهل دلی هم داشت رد میشد گفت شما بچه ها معماری هستین یا دندونپزشکی ؟؟؟
من گفتم کشاورزی
اونم گفت باشه و رفت
هیچی دیگه نزدیک بود همونجا پای درخت چالم کنن:دی
اخر نتونستن کلاس نذارن شروع کردن داد زدن که ما دندون پزشکی هستیم :/
یه درخت و گل هم نیست که اسم فرزانه باشه بریم بکاریم )):
و چون روز درخت کاری خیلی خز شده ما شب درختکاری داشتیم:دی
13تا درخت و بوته گل با هزار بدبختی کاشتیم.
اول سر محل مناسب دعوا بود.یهو همه ی اقایون و خانومای دکتر باغبان شده بودن.
این پسرا هم انگار تا حالا تو عمرشون بیل ندیده بودن. الکی هم اسم خودشون گذاشتن پسر.البته برای اینکه ضایع نشن بلانسبت خر کار میکردن و برای اینکه از خجالت ماهم در بیان با هر بیل زدنی الکی مثلا سهوا خاک میریختن روی ما شیلنگ اب هم نذاشتیم دستشون بمونه وگرنه خیس برمیگشتیم خوابگاه.
منم که نقش فیلم بردار مراسم داشتم کارم از همه بیشتر بود:دی
فرزانه فرزانه بیا اینجا فیلم بگیر....
خانم فلانی از ما عکس میگیرین....
از این صحنه هم فیلم بگیرین.....
از اونجایی که من مامور بودم و معذور تقریبا با همه حرف زدم و فیلم گرفتم ولییییی.... تقریبا وسطاش فهمیدم بعضی جا دوربین ظبط نمیکرده
ملت الکی ژست گرفته بودن و سخنرانی میکردن:دی
یکی هم وقت گیر اورده بود به کنایه همش به من میگفت زود قضاوت نکنیم زود قضاوت نکنیم میخواستم بگم شمام کینه ای نباشین ولی دوباره بحث شروع میشد بیخیالش شدم.
اهل دلی هم داشت رد میشد گفت شما بچه ها معماری هستین یا دندونپزشکی ؟؟؟
من گفتم کشاورزی
اونم گفت باشه و رفت
هیچی دیگه نزدیک بود همونجا پای درخت چالم کنن:دی
اخر نتونستن کلاس نذارن شروع کردن داد زدن که ما دندون پزشکی هستیم :/
یه درخت و گل هم نیست که اسم فرزانه باشه بریم بکاریم )):