اقوی..

امروز توی ازمایشگاه استاد مقادیر متنابهی با اتیش بازی کرد تا ترس ما بریزه که وقتی توی ازمایشگاه اتیش گرفتیم اژیته نشیم.
اول دستشو اتیش زد بعد میز ازمایشگاه و چندتا گاز و لوپ.
ماهم مثل اینکه شعبده بازی میدیدم برای استاد دست میزدیم:دی

توصیه کرد که مقنعه هامونم حتما توی روپوش باشه که یهوویی خورشید نشیم:دی
و یاداوری هم کرد چون اسلام دست و پاشو بسته نمیتونه مارو خاموش کنه مگه اینکه بیل دم دستش باشه.

این ترم فکر کنم با این استاد حسابی خوش بگذره مخصوصا اینکه عاشقشم شدم: دییییییییییی
۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان