Damny

مسئله اینه که من میدونم سیب زمینی هستم ولی حدشو نمیدونم.
شاید من استاد بزرگ سیب زمینی ها باشم.

یه دوست شکست عشقی خورده نمیدونم چرا یک نصف شب یادش اومده داستانشو برای من تعریف کنه.یه حرفایی زدم که اصلا از خودم توقع نداشتم , یه جاهاییش خودمم نمیفهمیدم چی دارم میگم ولی مثل اینکه اون میفهمید.چقدر به خودم چیز ناروا گفتم و بعد از تمام تلاش های خستگی ناپذیرم برای نشون دادن هم دلی و همراهی و هم احساسی و هزار تا هم دیگه که نمیفهمم..... از من میپرسه بنظرت منو دوس داره؟؟؟

اخه عاااااااشق من نمیفهمم خودم خودمو دوست دارم یا نه چه برسه به اینکه بفهمم یکی دیگه تو رو دوست داره یانه.
در حدود 5 دقیقه با خودم کلنجار رفتم که مسخره اش نکنم و براش چندتا فحش نفرستم حتی خیلی سعی کردم موهانو نکشم یا سرمو تو دیوار نکوبم واینقدر خندیدم که نفسم بند ازمد ولی خب
چون در خطر خودکشی بود مجبور شدم ملایم بر خورد کنم. نمیخوام به این زودی خون یکی بیافته گردنم.خیلی ظریف بهش گفتم فکر نکنم و یه عالمه از پسره بد گفتم ولی از اونجایی که عشق چشم ادم رو کور میکنه دلش نمیخواست قبول کنه پسره زشته و کچلم هست: دی

به این نتیجه رسید که پسره واقعا خوشگل و جذاب و. ..... همه این چیزا هست فقط شعور نداره:/
چرا به این نتیجه در مورد من نمیرسه نیدونم.

درکل خدا خیرش بده رو حیم باز شد
شمام با هر کسی درد دل نکنین مخصوصا یکی مثل من
لطفا در این زمینه ها خر هم نباشید البته با عرض معذرت


پ.ن
این سبک خاطره امریکایی بود خخخخخ
۲
؟
۲۲ اسفند ۱۱:۳۷
:///////////////

پاسخ :

:D
شاهین اشتری
۲۳ اسفند ۰۱:۵۵
خودکشی مگه الکیه ؟ :|

پاسخ :

در مورد این ادم از الکی هم الکی تره: دی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان