شیفتی در کلینیک

یه نصفه روز تو کلینیک دندونپزشکی پلکیدن تقریبا تجربه جالبی بود.
بالا سر بیمارایی که ایمپلنت و کشیدن و پر کردن و عصب کشی داشتن رفتم.
یه بیمار بچه هم بود که اگر من جای دکتر بودم با پیشبندش خفش میکردم:/

موقعی که بیمارا هنوز نیومده بودن با یکی از دکترا جدول حل کردیم خیلی حال داد.

من اصلا نمیتونم صدای توربین رو تحمل کنم. همش فکر میکردم یکی داره رو دندون خودم کارمیکنه.
الانم یکی از دندونام درد میکنه:/

یکی دیگه از دکترا میگفت برای مهارت بیشتر باید خارج از دانشکده هم کار کنم.وقتی گفتم کجا رو سراغ دارین گفت هیچ جا:دی

اخلاق واقعا مهمه و دقیقا چیزیه که من موقع کار ندارم.
زیادی جدی و سخت گیر و بداخلاق میشم.

در کل بنظرم کار بسی سخت و چندش, اور زمان بر, تحمل برانگیز و صبر پیشه ای اومد.
۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان