توت

من فقط منتظر یه ادم پایه بودم که باهم از درخت های تو راهمون توت بچینیم.
فایزه اصلا نمیذاشت حرفشو بزنم.
ولی یاسی.....
اگر نگرفته بودمش سر چهار راه از درخت میرفت بالا:دی

ما دنبال توت و زمین پر از توت/زیر درختان همه سپید و کبود
شاعر:اسپریچو
در فراق توت شاعر هم شدم:/

ملت بی ملاحضه شدن به جای اینکه توت بچنین بهمون تعارف کنن میخواستن برامون چهار پایه بیارن:دی

البته چندتا توت گیرمون اومد ولی مزه دود و گرد و خاک میداد:/
امروز هم لیلی برام توت نمکی دست چین خودش اورده بود!!!
تا حالا توت نمکی نخورده بودم.
با استاد با هم خوردیم:دی
تو ازمایشگاه میکروبیلوژی:/
+
تو ازمایشگاه داشتم از دندون خودم نمونه میگرفتم که استاد منو دید گفت: نه, خوشم میاد, راه افتادین!
من:چاکریم استاد(B
البته تو دلم گفتم;)
۱
ft_nk
۱۹ ارديبهشت ۱۷:۰۸
من توت نمکی میخوام!
اصن چی هست؟ :|

پاسخ :

به توت نمک بزن دیگه
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان