ازمایشگاه باکتری

این صحنه ای که میگم متصور شید:
7 تا دانشجو+ استاد+ 206

استاد:حالا اینقدر سر و صدا بدید که همتونو بکشم.جریمه هم شدم خودتون پرداخت میکنید:دی

کلی هم سلفی گرفتیم البته من چون زیر بار دوستان در حال له شدن بودم توی عکس نیستم:دی
اگر دوتا همکلاسی پسر قبول کرده بودن پیاده بیان این همه فشار رو تحمل نمیکردیم:دی

ولی هیچکدوم از خاطرات خوشی که با این استاد داشتم باعث نمیشه ببخشمش:|
نقریبا بیشتر جاهایی که گفتم استاد منظورم همین اقا بودن.

جلسه قبل 4 ساعت لوله ازمایش هم میزدم به حدی که پشت بازو دراوردم.
امروز میگن من دیروز دیدم چکار کردی!همش اشتباه بود!
من:استاد چرا نگفتین?
+چی بگم?
من :|

یه بار دیگه هم همینجور کار کردم چیزی نگفت:/

عمرا دیگه از دو کیلومتری ازمایشگاه رد شم!
۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان