جمعه سیاه:دی

از همین تریبون از دوستانی که نذاشتن من دیشب و بخصوص بعد از سحر بخوابم کمال تشکر رو دارم!
در حالت عادی از این مسیر فرعی ماشین رد نمیشه چه برسه به اینکه جمعه باشه!
ولی خوبیش این بود که خلوت بود و کلی دویدیم و دویدیم, 5 دقیقه ای به دانشگاه رسیدیم:/
با کلی اصرار بهمون 10 دقیقه وقت دادن منم تو 5 دقیقه مثل میگ میگ همه سوالا رو جواب دادم و دوره کردم و برگه رو کوبیدم تو صورت مراقب:دی
و اینقد ادرنالین ترشح کردیم که الان میتونیم به برادران و خواهران افسرده کمک کنیم ^_^
تو راه برگشت هم اهنگ گوش کردیم
انگار نه انگار اتفاقی افتاده:دی

فایزه الان از شدت استرس و حرص خوردن بخاطر بیخیالی من سکته کرده افتاده گوشه اتاق:دییییییی
۱
ft_nk
۲۸ تیر ۲۲:۱۴
فائزه از دست تو سکته کنه اصللللللللللللللللن تعجب نداره

پاسخ :

بنده خدا معلوم نیست چ گناههی کرده گیر من افتاده خخخخخ
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان