شنبه جسدی

نمیدونم چرا همیشه صبح شنبه
مگه روز قحطه!
فعلا ازش خوشم نمیاد
اولش خوب بود
"من رفتم بالای سر جسد
هیچ حس خاصی نداشت
اصلا هم حالم بد نشد"
خیلی به خودت افتخار میکنی
ولی این تا یه جایی خوبه
بعدش با یه ذره بوی فرمالین فکر میکنی الانه که تمام احما و احشا تو بالا بیاری
بعد از یه مدت فقط میخوای مطمئن باشی که اون سرجاشه
و تو هم کاری باهاش نداری
خوبه که در اینده یه جنازه
نمیندازن جلوت بگن تو کشتیش
در بدترین حالت قبل از بدترینِ بدترین حالت
نصف صورتشو نافرم میکنی
هم بهتر از کشتنه هم بدتر
زجر کش میشه
پیش بینی میشه حداقل دو بار این اتفاق بیتفته
شاید همون موقع یه بی حسی خالی کردم تو رگی که به قلبش میره!
بذار درست بکشمش!

+
من هیچ وقت حوصله ندارم مانتو رو در بیارم روپوش بپوشم بعد از دوساعت دوباره عکسشو تکرار کنم!
فقط چک میکنم مانتو از زیر روپوش در نیاد!
خیلی مهم نیستا....
ولی خب!
+
من عاشق اینم که دستمو بکنم تو جیبم و قدم بزنم
ولی الان مثل موش جعبه اسکینر فکر میکنم اگر دستم بره سمت جیب روپوشم برق میگرتم!
فکر کنم جز معدود افرادی هستم که به خاطر دست تو جیب کردن منفی نگرفتم!!
۱
نیلوفر
۰۳ مرداد ۱۳:۲۳
ما می توانیم با دگرگونی دنیای درون مان، دنیای بیرون را هم دگرگون کنیم.((جان هریکران))

پاسخ :

:|
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان