دوشنبه ۱۸ آبان ۹۴
له, گرسنه و تشنه رفتم جزوه کپی کنم , اینقدر شلوغ بود که کلافه و عصبانی هم شدم!
اعتراضی نکردم ولی موقع تحویل جزوه ها بنده خدا هر پنج دقیقه یه بار معذرت خواهی میکرد
منم اصلا حوصله جواب دادن نداشتم,باز بیشتر معذرت خواهی میکرد
بده قیافت جوری باشه که ملت مجبور شن معذرت خواهی کنن:|
+
خیلی خیلی خیلی کم بعضی اوقات از این که همه کارها و مسولییت های زندگیم رو دوش خودمه گریم میگیره:|
+
یکی دلیل هایی که از اشپزی زیاد خوشم نمیاد اینه که بعدش ادم بوی همه چیز میده جز ادم:|
+
حین یادگیری واکنش مردمک چشم به نور در مواقع امدادی به چشم رنگی نیاز داشتیم که فقط چشم خود استاد چشم سبز موجود بود
بنده خدارو کور کردیم
ولی چسبید
این همه ما یه بار اون
نمیشه پات رو توی ازمایشگاه بذاری و 10 سی سی ازت خون نگیره
حالا هی بگو استاد من خودم کم خونم
همینجوری هم خون هدر میدم
خونمو نیاز دارم
مگه گوش میده
:دی
اعتراضی نکردم ولی موقع تحویل جزوه ها بنده خدا هر پنج دقیقه یه بار معذرت خواهی میکرد
منم اصلا حوصله جواب دادن نداشتم,باز بیشتر معذرت خواهی میکرد
بده قیافت جوری باشه که ملت مجبور شن معذرت خواهی کنن:|
+
خیلی خیلی خیلی کم بعضی اوقات از این که همه کارها و مسولییت های زندگیم رو دوش خودمه گریم میگیره:|
+
یکی دلیل هایی که از اشپزی زیاد خوشم نمیاد اینه که بعدش ادم بوی همه چیز میده جز ادم:|
+
حین یادگیری واکنش مردمک چشم به نور در مواقع امدادی به چشم رنگی نیاز داشتیم که فقط چشم خود استاد چشم سبز موجود بود
بنده خدارو کور کردیم
ولی چسبید
این همه ما یه بار اون
نمیشه پات رو توی ازمایشگاه بذاری و 10 سی سی ازت خون نگیره
حالا هی بگو استاد من خودم کم خونم
همینجوری هم خون هدر میدم
خونمو نیاز دارم
مگه گوش میده
:دی