388

دو هفته گذشته مثل یه پیچ اخر خیییلی طولانی بود
دو تا امتحان سخت مارو هر لحظه به خدا نزدیک تر کردن
ولی با رحمت ایزدی به خیر گذشتن
سه تا دندون مگزیلاری رایت اینسایزور(پیش بالا سمت راست) رو با صابون گلنار تراشیدم و تحویل استاد دادم
دیگه میخوام با گچ کار کنم هرچند استاد طرفدار صابونه اخه نمیتونم هر هفته برم یه بسته شیش تایی صابون گلنار بخرم:دی
قیافه دندون هامم بدک نبود
در کل شامل لطف اساتید هستم, بهم چیز خاصی نگفت
با بعضی ها خیلی بد برخورد کرد درحالی که کارشون بهتر بود
اگر وقت کردم عکس اولین شاهکارهام رو اینستا میذارم8)
کلاس ها هم به شدت خودشون پابرجا بودن
و همچنان هرقدر که بخونم باز هم از کلاس عقب ترم
پس نمیخونم
و دیوید کاپرفیلد و یک عاشقانه ارام میخونم
نظرم در مورد یک عاشقانه ارام عوض شده
خیییلی قشنگه
زندگی رو از یه بعد دیگه به ادم نشون میده
راه و رسم زندگی رو میگه
یه فلسفه قشنگی رو القا میکنه
اگر یه صفحه از کتاب رو بخونم و یکی بزنید تو گوشم اون یکی گوشم رو هم میارم که یکی دیگه هم بزنید:دی
حس میکنم این کتاب روح ادم بزرگ میکنه و ادم رو عاشق میکنه
و میل به تحریک هسته accumbens مغز رو زیاد میکنه
این هسته که یه قسمت از مغزه با احساسات, لذت و پاداش در ارتباطه
این کتاب احتمالا توقع شما رو از عشق بالاتر میبره
وقتی به یه لذت خاص برسین دیگه به کمتر از اون راضی نیستین و همینطور سطح توقعتون بالا میره
این کتاب لذت درست و راه رسیدن بهش رو نشون میده
این کتاب ثابت میکنه با گشنگی عشق یادت نمیره
و کاملا هم پایه علمی داره چون یه موش توی ازمایش ترجیح میداد هسته accumbens از مغزش تحریک شه تا اینکه غذا بگیره
میبینید که به چه معرفتی رسیدم و همه چی رو به هم ربط میدم
اینا از اثرات یک دوهفته سخته
:دی
و اینکه دارم میرم نمایشگاه کتاب چندتا کتاب کنکوری بگیرم( سایه کنکور با نفرین هم همچنان مستدامه)
و برای خودم فقط یه کتاب فلسفه کاغذی که از شدت نفهمی و چشم درد ناشی خوندن پی دی اف ش نصفه ولش کردم
میخوام فلسفه خوندن رو جدی شروع کنم
لیست کتاب های مورد نیاز رو هم شب امتحان در اوردم:دی
و بعد هم پیش به سوی خوووونه
(((:
کلی کتاب و جزوه همراهم میبرم
باید ببینم زور کدومشون بیشتره
درس میخونم یا کتاب
و یک مطلب بی ربط دیگه
من اینقدر حواس پرت هستم که به قول مامانم همیشه باید یکی پشت سرم بره و خراب کاری هام رو درست کنه
خب الان این شخص موردنظر موجود نمی باشد.
دارم حواس جمع تر میشم
فقط نمیدونم چرا سر کلاس فیزیولوژی شیش واحدی حس نوشتن بهم دست میده و منم به گرمی بهش دست میدم
در مواقع دیگه نمیتونم به این خوبی کنه مطلب رو برسونم:دی

پ.ن

همین الان یاسی زد تو سرم گفت بیا بالا گردنت پوکید :|

پ.ن تر 

این پست رو صبح یادم رفت منتشر کنم.بعد از ظهر تو صف بن پستش کردم


۸
eshgh 313
۰۵ آذر ۱۷:۱۷
:| :/

پاسخ :

:DDDDDD
پلاک هفت
۰۵ آذر ۱۷:۵۹
این روزا همه دَم از امتحان میزنن..خوشابحال خودم که این قرتی بازیارو تموم کردم.. :|

پاسخ :

باید تاسف بخورین که دیگه دانش نمیجویین :|
مـــیـــمـــ ☺☺
۰۵ آذر ۱۸:۲۵
پیچ آخرو مستر مربع گفته بود:))

پاسخ :

از همونجا دزدیدم:دی
نفس نقره ای
۰۵ آذر ۲۲:۴۶
خواهر من اینا فقط با گچ دندون درست میکنن که :|

پاسخ :

به قول استاد صابون سنس بهتری میده:دی
بوتیمار ...
۰۶ آذر ۰۸:۱۸
واجب شد بخونمش

پاسخ :

همیشه واجبه8)
آقای مربّع
۰۶ آذر ۲۱:۰۲
گلنار ؟‌ =))

پاسخ :

ای بابا!از کل مطلب فقط همین جالب بود?:دی
آقای مربّع
۰۷ آذر ۰۳:۵۹
آخه گلنا؟ :))))

پاسخ :

کم کم داره سلیقه ها دستم میاد:دی
آقای مربّع
۰۷ آذر ۰۴:۰۰
آخه گلنار* :))))

پاسخ :

نچ نچ نچ .عجب تاکیدی هم داری :دی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان