همینجور که ساعت 10 داشتم لود میشدم یه دی دریم مبسوط هم داشتم و به این فکر میکردم که چه غلطی بکنم و دیگه اینجوری نمیشه، بعد یاد لیستی که اول تعطیلات خودساخته برای چگونه مغتنم شمردن این فرصت نوشته بودم افتادم
ولی وقتی بیدار شدم همه چی یادم رفت:|
تا این که خیلی جوگیرانه یه اکانت برای خودم تو گودرید دست و پا کردم و همینجوری که ول میچرخیدم رسیدم به کتابی که تو لیستم بود، حکمت خدارو ببین:دی
شاهین تو اولین روزایی که گروه زدیم یه کتاب معرفی کرد که اسمش امکان بود
خیییییلی از کتاب خوشم اومد، زمانی هم خوندمش که واقعا داشتم به این روشی در قبال دانشگاه و فعالیت های خارج دانشگاه در پیش گرفته بودم شک میکردم
اخر کتاب یه کتاب معرفی کرده بود که حتما بخونیم و حتی نویسنده غبطه میخورد که چرا زود تر نفهمیده همچین کتابی وجود داره
این کتاب رفت گوشه های ذهنم،بعضی موقع ها به یادش بودم ولی اوسط امتحان ها خودشو بهم یادآوری کرد که حتما یه جا اسمش رو بنویسم، در اولین روز تعطیلات اومد تو لیستم و امروز رفتم دنبالش
اینا رو گفتم که برسم به اینجا که این کتاب How to read a book مثل این که ترجمه درستی نداره
منم اولش قصدم این بود که متن اصلیش رو بخونم،10 صفحه هم خوندمااا، ولی نچسبید
مشکل زبانی ندارم ولی با کتاب به زبان اصلی خوندن مشکل دارم:|
میخواستم با خوندن این کتاب گامی به سوی حل دو تا از مشکل هام بردارم:دی
هم ریختن ترسم از خوندن تکست هم مشکل کتاب خوندنم
ولی یکم مزخرفه وقتی من تازه میخوام یاد بگیرم چجوری کتاب بخونم، درست نفهمم که دارم چی میخونم:|
هر چی این سه ترم گفتن رفرنس بخونید و ما فرار کردیم این ترم میگن یکی از استاد ها سوال ها رو هم به زبان اصلی میده پس باید یه جایی این قضیه تموم شه ولی فکر کنم این کتاب شروع خوبی برای پایان نباشه!
فعلا تصمیمم اینه که ترجمه و متن اصلی رو باهم بخونم
همه چی رو هم تا تموم شدن این کتاب متوقف میکنم
باشد که از این جهل به فضیلت غیرمنتطره ای دست یابیم
+به من ربطی نداره که اینقدر عصا قورت داده نوشته شد:/
+بردمن رو تو سه قسمت دیدم.در حالت عادی نمیفهمیدم چی به چیه با این مدل دیدن که تکلیفم معلومه:دی