جنایت در خواب

جدیدترین اتهام وارده به اینجانب اینه که وقتی من خونه هستم ملت از نهار خوردن میفتن
به این صورت که پدر به امید من از انجام وظایف پخت و پز مربوطه خودداری میکنن
این بار که گذشت ولی در اند و پندرزم به پدر خواهم گفت که دل در این دانشجوی خواب آلود خسته مبند، کین ادمی است که به غذای مورد علاقشم رحم نمیکنه و به واسطه خوابیدن فسنجون این غذای بهشتی رو جهنمی میکنه:|
حتی خودمم باورم نمیشه تونسته باشم همچین جنایتی رو مرتکب بشم:(

+

من مانده ام تنهای تنهااااااااا
ترجمه رو پیدا نکردم
:|
+

چقدرررر بغل کردن یه ادم چاق میچسبههه
همینجا واگذارتون میکنم به خدا
(((:
+

متوجه شدم بعد از اینکه با هزاران روش در دوران بچگی، نوجوانی و جوانی مطمئن شدم که توی پارکینگمون هییچ موجود خیالی و ترسناک و عجیب غریبی نیست، باز هم در اخرین مواجهه با در بسته پارکینگ در شبی سرد و مهتابی میخواستم جیغ بزنم و فرار کنم
خیلی سریع و یکم بالغانه تر صحنه رو ترک کردم
یعنی این ترس ها از سن من خجالت نمیکشن باز سر و کلشون پیدا میشه؟
۸
عرفـــــ ـــان
۱۶ بهمن ۰۳:۳۵
بغل کردن آدم چاق ؟ نرمه ؟ :دی

پاسخ :

نه کل بغلت پر میشه:دی
شِمِلـ ــیا
۱۶ بهمن ۰۶:۵۲
اینقدر ترسناکه :|
اره بغل کردن ادم چاق میچسبه
ولی نه زیاد چاق و نه چاق شل و ول :دی

پاسخ :

چاق بغل پر کن:دی
یک آشنا
۱۶ بهمن ۱۲:۱۸
واقعا تو چگونه به این حد از کمال در خواب رسیده ای ، با بهشت و جهنمی شدن غذا کاری ندارم ولی من کلا نمیتونم بیشتر از 6 یا نهایتا 8 ساعت بخوابم ، اگر 12 خوابیده باشم خودمم بکشم 8 بیدار میشم ، بماند که 6 بیدار شدم و دوباره خودم رو به خواب زدم :)))
+ آدم چاق اصلا چگونه بغل کردنی دارد ؟!
+خوب حتما کتاب برای ما ایرانی ها خوب نبوده که ترجمه نشده :)

پاسخ :

بخاطر سنه :دییی
+معتاد میکنه اصن.همش دلت بغل میخواد خخخخ
+یه ترجمه داره که پیداش نکردم
نرگس جوان
۱۶ بهمن ۱۵:۲۱
:)
وای شماها خفه نشین
:)))))))))))))))))))))))
تو هم بیا در آغوش من وقتی میترسی
تا با هم جیغ بکشیم :))))))

پاسخ :

نه حواسمون هست:دی
چاقی؟:دییی
نگار :)
۱۷ بهمن ۰۰:۱۹
من از حیاط خونه مامان بزرگم اینا همیشه میترسم..همچنان فکر میکنم جن داره :دی

آدم های چاق کلا باحالن :)))

پاسخ :

داره بخدا الکی میگن نیست و این حرفا:/

فقط بغل:دی
نفس نقره ای
۱۷ بهمن ۰۰:۵۲
من با قسمت آدم چاق اینقد موافق بودم که نفهمیدم بقیه ش چی بود :)) ( برو از خدا بترس :دی)

پاسخ :

ازادای بیانه راحت باش:دی
gandom baanoo
۱۷ بهمن ۲۰:۵۰
بشین منطقی باهاشون حرف بزن!!!! بگو من بزرگ شدم دیگه!!!!! شاید نمیدونن :/

پاسخ :

مگه منطق سرشون میشه:|
Nehpon i matecA
۱۸ بهمن ۰۴:۱۲
رفیق .. سلام
امیدوارم که حالت خوب باشه و سردردهاتو همیشه نگه داری!
دارم میرم از بیان . .
تجربه خوبی بود نوشنن کنار شما و دل کندن سخته
ولی هر آغازی یه پایانی داره (آره .. همینقدر شعارهای از سر اجبار)

امیدوارم شاد باشی و موفق
قربانت
سامی

پاسخ :

سلام
سردرد نداشتم که:دی
بابا تازه اومده بودی؟کجا میری؟یه چایی میخوردی حالا:/
تازه داشتم میفهمیدم چی به چیه...


به سلامت((((:
ایشالا هرجا هستی حالت خوب باشه
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان