اولین روز اردیبهشت در ارم

32 روز از بهار گذشته و این اولین پست من تو سال جدید محسوب میشه. مثل همیشه اومدم غر بزنم ولی بر خلاف همیشه این کارو نمیکنم. فعلا تو هوای بهاری توی خیابون نشستم و میخوام سعی کنم به جای زر زدن یکم دور و برم رو نگاه کنم. حتی وسوسه شدم تنهاییم رو با دختری که تو اتوبوس باهاش اشنا شدم شریک بشم ولی خداروشکر در دسترس نبود. اصلا مرگ بر ادم‌های جدید. 


۳
زیگفرید ‌‌‌
۰۱ ارديبهشت ۱۹:۵۰
رهگذر... ما همه رهگذریم... این شامل خودتم می‌شه آدمِ جدید!

پاسخ :

نمیتونی با پست خودم به خودم فحش بدی، اینجا من رییسم((:
زیگفرید ‌‌‌
۰۱ ارديبهشت ۲۰:۴۷
رئیس... هوم... از این زاویه بهش نگاه نکرده بودم! البته حرفِ‌حساب جواب نداره! اینی هم که نوشتم جواب نبود، دل‌مشغولیِ ذهنی بود!

پاسخ :

چون منطقی بودی از این به بعد بهت اجازه میدم دل مشغولی‌هات  رو با هشتگ بلانسبت رییس بنویسی:دی
زیگفرید ‌‌‌
۰۲ ارديبهشت ۱۳:۴۸
بسی خندیدیم.
#بلانسبتِ اعلیحضرت

پاسخ :

راضی‌ام(((=
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان