لانگ ویکند

خوانده‌ام که روزانه نویسی فلان و بهمان. این که فایده‌اش چیست همان‌قدر بی‌اهمیت است که جزییات زندگی روزمره من. شاید منظورشان این است که بنویسم با خواندن پست وبلاگی، فکر کرده‌ام چقدر جای اغوش امنی که بدانم همیشه مال من بوده و خواهد بود در زندگیم خالیست. که این روز‌ها جای خالی روابط صمیمانه با خانواده زیاد به چشمم می‌اید. یا تعجب میکنم که چرا با کوچکترین نارضایتی اولین فکر غیرمنطقی‌ام این است که خب این هم بالاخره تمام شد و باید سراغ دیگری بروم. که دیگر برای هیچ چیز طول عمر قائل نیستم.
یا این که اینجا حریم امنی که همیشه دوست داشتم نیست ولی عزیز‌تر از انی است که تمامش کنم و غدتر از انی هستم که حرفم را راحت نزنم. و این‌ها همه چیزهایی که نمیخواهم بگویم ولی مینویسم و تمام چیزهایی که میخواهم بگویم ولی نمینویسم. میبینید؟ روزانه نویسی بی‌فایده است. به داشتن دفتری فکر کرده‌ام اما من قلم به دست نیستم، گوشی به دستم. دلم گوش میخواهد اما نه هر گوشی. کاش واقعا خانه‌ای داشتم یا میدانستم چگونه بنویسم. 

۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان