اعجوبه

دیروز بعد از 8 ساعت کلاس یکی از بچه ها به این نتیجه رسید که اندیشه سخت تر از بیو شیمیه :/

استاد اندیشمون خیلی عجیب غریبه
ریاضی ,فیزیک,زیست ,روانشناسی,فلسفه, اخلاق, عرفان, دین, ادبیات .............

همه چی رو قاطی میکنه درس میده
من موندم رشته تحصیلیش چی بودهه

اصن اعحوبه اس

سر همین کلاس فائزه خوابیده
تازه یه خوابم دیده :///
۲

واتس آپ

این شبکه ها هم شدن مصیبت :/
5 تا گروه با ادمای تکرارییِ در واقع همون همکلاسیای محترم داریم
البته هرکدوم برای یه کار خاصه
ولی تو همشون همه کاری انجام میشه غیر از کار اصلی :|
+
دختر خالم دعوام کرد که چرا پسرام تو گروه هستن
منم گفتم بی تقصیرم فقط اد شدم خخخخ
+
خواهر فائزه بهش گفته بود من 4 ساله دانشجو دندونم هنوز شماره یکی از پسرا رو ندارم
شما رفتین گروه زدین ؟؟؟؟؟؟؟
۲

خودکشی

امروز همونطور که استاد داشت درس میداد محل های مناسب برای خودکشی رو هم میگفت :/
یکیش همون مچ دست معروف بود
یکی پایین شکم سمت چپ و راست بود(میگفت باید خیلی جرات داشته باشین که تیغو یه سانت تو گوشتتون فرو کنین.....)
اخریشم کنار زانو فکر کنم

تازه دستور دادن درست خودکشی کنین که نه خودتون اذیت شین نه کادر بیمارستان :|


خودشم وسط کلاس مدل شده بود هی تشویق میکرد ماهم کاراشو تکرار کنیم
انگار نه انگار پسرا دارن مارو با تلسکوپ نگاه میکنن ... :/
۳

یار مهربان

روایته فقیر کسیه که اگر ازش بپرسی ماه گذشته چندتا کتاب خوندی نیاز به شمارش نداشته باشه

در همین راستا از وقتی اومدم دانشگاه یه عالمه کتاب خوندم
بچه ها همش میگن نشد یه بار تورو ببینیم مشغول درس خوندن باشی

همین امروزم یکی بهم گفت کتاب خون حرفه ای ^_^
4 تا کتاب تو نوبت خوندن هستن
دوتا تاریخ اروپا دوتام تاریخ شفاهی جنگ
۳

بیجه

اینجا خوابگاه
متن منو از لابی, جلوی تلوزیون میان انبوه تماشاگران و طرفداران مرتضی پاشایی میخونید......

اینجا مرگ یه هنرمند خیلی خوب همه رو دور هم جمع کرده
خیلی خوب همه رو به گریه انداخته
ولی مرگ یه نفر فقط بهونه این دور همی و گریه است
اینقدر همه در گیر و مشغوال هستن که اینخبر باعث شد یه لحظه وایسن و اطرافشونو نگاه کنن و یاد زندگی و زندگی کردن بیافتن.....
+
بعضیا با میل بافتنی هاشون اومده بودن خخخ
+
میگن شهر خیلی شلوغ بوده و ترافیک باعث شده بعضیا به جمع خوانی نرسن
+
از اونجایی که من مثل همه عاشق ماه رمضونم از تکرار تیتراژ برنامه های ماه رمضون خوشم نمیاد :/
ولی این تیتراژ هرچقدر تکرار شه علاقه من بهش بیشتر میشه
شاید به خاطر نوع ماه رمضون خاص امسال بوده

یه غروب یخی- یه ستاره سرد- یه شب از همه چی به خدا گله کرد -یه دفعه به خودش همه چی رو سپرد- دیگه گریه نکرد -فقط حوصله کرد.......

وصف من√
۴

مسجد و خواستگاری؟؟؟؟

یه مسجد جلو خوابگاه هست که ظهر اگر سر وقت برسیم اونجا میریم نماز میخونیم
یه بار نماز تموم شد من سریع بلند شدم رفتم
ولی فائزه موند
یه خانومه بهش گفته بود قصد ازدواج نداری
گفته بود نه
گفت دوستت چی
باز گفته بود نه ما تازه ترم اولیم
بلند شده بود اومده بود

وقتی داشت تعریف میکرد از خنده مرده بود
ولی دعواش کردم گفتم یعنی چی تو از کجا میدونی من قصد ازدواج ندارم ؟؟؟؟؟
بدبخت مونده بود چی بگه خخخخخخخخخخ

گفتم دفعه دیگه میگی دوستم قصد ازدواج داره
میخوام ببینم چه مدل ادمی تو مسجد دنبال زنه

من :D
فائزه @-@
۲

ماکارونی

امروز فکر کنم دومین جمعه ایه که تو خوابگاهم
خدا به خیر بگذرونه

یه ماکارونی درست کردم فکر کنم قابل خوردن باشه
سپیده هم اتاقبم میگه مثل یانگوم اشپزی میکنی ولی غذاهات مثل اون نمیشه خخخخخخخ

تو خونه برنامه این بود که ظهر جمعه کشک و بادمجون بخوربم
منم هیچوقت نمیخوردم
ولی الان دلم کشک و بادمجون میخواد

خدا همه بیماراشو شفا بده :|
۳

فیدلی

به نام خدا سلام
من فرزانه صدای منو از حوزه دانشجوی ,کلاس اخلاق میشنوید :D

یه نرم افزار دادشتم که الان دوباره بهش رجوع کردم برای خوندن وبلاگا...
فقط پستارو میاره دیگه کامنت نمیذارم
فکر نکنین بهتون سر نمی زنم
:))))) از خواننده خاموش بودن خوشم نمیاد ولی چه کنم ........
۲

خیاطی

این چند روز یا سوژه نبود یا حس نوشتن
فکر کردم چندتا سوژه پیدا کردم یه کم از رکود در بیام خخخخخ

مامانم دو ساله گیر داده برو خیاطی
منم اصلا خوشم نمیاد
الان که میگه حتما باید بری خیاطی یا گلدوزی که دستات ورزیده شه
از اوشون اصرار از من انکار
تا اینکه
استاد داشت صحبت میکرد میگفت مهارت دست تو رشته شما خیلی مهمه
برای همین باید دستاتونو تمرین بدین مثلا با خیاطی و گلدوزی......
من :|||||
مامانم ^_^
۴

مسباک

یه چیز خیلی جالب تو دانشکده مون مسواک زدن دانشجوها بعد از سلفه
یه لحظه احساس حقارت کردم که مسواک همراهم نیست ://///////

+

یکی از شیرینی های محلی رو بردم سر کلاس
استاد گفت موادشم توضیح بده
داشتم توضیح میدادم
پسره میگه توش سبزی خشکم هست ؟؟؟
گفتم نه @-@
باز میگه مطمئنی؟؟؟
یعنی من که 19 سال این شیرینی رو خوردم نمیدونم توش سبزی نیست؟؟؟ اونم از نوع خشک ؟؟؟:دی
۴
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان