این همه واکنش, ساختار, زنجیره, توضیح, تفسیر, تشریح .....
اخرش باز من از خودم میپرسم اینا (باکتری ها) از کجا میفهمن چکار کنن??:|

استاد یه سوال اول ترم پرسید من هنوز درگیرشم.
ما پیشرفته تریم یا باکتری که همه کاراشو یه سلول انجام میده?

عاشق دنیای باکتری هام.
+
جزوه بدخط استاد رو دادن به یکی بدخط تر یعنی اینجاب بازنویسی کنم.
میگم من که بنویسم بدتر میشه میگن ننویسی هاااا تایپ کن:|
تازه تو چون بدخطی بهتر میتونی درک کنی:/
زحمتش کمتر از وویس گوش دادن و جزوه نوشتنه ولی دلیل نمیشه من با روح استاد کاری نداشته باشم:دی

چجوری تکست میخونن?
50 صفحه خوندم اندازه دو خط یادم نمیاد:|

منم میتونستم الان دانشگاه شهید بهشتی ابیاری گیاهان دریایی به روش قطره ای بخونم:|
+
یعنی میشه یه روز منم بتونم هلیکو باکتر پیلوری رو سر بکشم?
+
این فسیل های دهه شصت چه فکری در مورد خودشون میکنن?
+
کاش این پسر شیرینی فروش هم حالت صورتش درست شه.
هر روزی از هفته و هر ساعتی از روز که میبینمش قیافش طوریه که انگار باید بره دستشویی@-@

همش نشونه است.
شب رغایب...
و کتابی که میخوای بعد از خوندنش و وقتی که سر کلاس تمومش کزدی داد بزنی.

پ.ن
بالاخره پاتق م رو اینجا پیدا میکنم.

کلا چند روزه ذهنم بهم ریخته. مثلا زبونم با ذهنم هماهنگ نمیشه. میخواستم بگم جنبه و ظرفیت گفتم جرفیت:/ یا سمیه خوبی? تبدیل شد به خومیه. البته اینا قابل تحملن. دژاوو ها ادمو دیونه میکنن. مثلا شیش ماه خبری نیست عوضش یک هفته هرروز دژاوو میبینم. یجورایی هم خوبه هم بده. خوبیش تو هیجانشه.هیجان اینکه تو اینده بودی یا اینده رو دیدی یا لااقل این مدل توهم ها رو هم میزنی. بدیش تو احساس مزخرف بعدشه. میگن برای اینکه اعصابتون خورد نشه فکر کنین بعدش چی میشه. من همیشه فکر میکنم وقتی این صحنه اتفاق افتاده فلان اتفاق هم برام افتاده بود:/ یکم توضیحش سخته... هر چقدر هم تحقیق کردم به دلیل خاصی در مورد این پدیده هالیودی نرسیدم.

خب من دوست دارم فکر کنم چون من بالای پشت بوم بودم یهویی بارون گرفت. و در حدی مشعوف شدم که انگار واقعا همین طور بوده. و همیجور که شهر رو از نظر میگذروندم یه پولکی دیدم که داره میره. و نور ملایم زرد و نارنجی که ازش رد میشد مثل رشته ماکارونی بود که ابر هارو دنبال خودش میکشید. همین جور که داشت میرفت شبیه زرد تخم مرغ اب پزی شد که زیاد پخته شده باشه. ابر ها هم شبیه پشمک زعفرونی و دارچینی بودن. مدیونین اگه فکر کنین وقتی داشتم اینو مینوشتم گشنم بوده. خیر سرم داشتم میکروبیولوژی میخوندم:/

یه متن عاشقانه دوستانه برای فابزه فرستادم بدون تشکر میگه فکر کردم خودت نوشتی .حالا بازم ممنون:|

ملت چه توقع هایی از ادم دارن:دی

از اونجایی که من فقط مصرف کننده و ناظر هستم و خرید هندونه هم تخصص زیادی میخواد, من و دوستم مجبور شدیم تو مغازه از یه خریدار دیگه کمک بگیریم.

واقعا نمیفهمم که اون اقایه چجوری با ضربه و صدا گفت هندونش پوست کلفته ولی برای اول فصل خوبه و دقیقا هم همینطور بود.
قیمت گوجه سبز رو هم پرسیدیم و با یه سوت اهنگین از کنارش رد شدیم :D
یکی دیگه از بچه های خوابگاه میخواست گرمک هم با روش ضربه بخره:دی
چون ارزون ترین میوه فروشی های شهر تو راه دانکوچه ان, صبح تو راه میخواستم هندونه و گرمک بخرم ببرم دانشگاه:دی
بچه ها نارگیل گرفته بودن باهاشون یه عالمه سلفی گرفتیم.
ندیده هم خودتونید:دی

یادم باشه خونه رفتم یه ورک شاپ خرید هندونه با بابای محترم برم خخخخخ

دلم کیسه بکس میخواد! اصن یعنی چی هرشب میام چرت و پرت مینویسم. خدافظ

یه نصفه روز تو کلینیک دندونپزشکی پلکیدن تقریبا تجربه جالبی بود.
بالا سر بیمارایی که ایمپلنت و کشیدن و پر کردن و عصب کشی داشتن رفتم.
یه بیمار بچه هم بود که اگر من جای دکتر بودم با پیشبندش خفش میکردم:/

موقعی که بیمارا هنوز نیومده بودن با یکی از دکترا جدول حل کردیم خیلی حال داد.

من اصلا نمیتونم صدای توربین رو تحمل کنم. همش فکر میکردم یکی داره رو دندون خودم کارمیکنه.
الانم یکی از دندونام درد میکنه:/

یکی دیگه از دکترا میگفت برای مهارت بیشتر باید خارج از دانشکده هم کار کنم.وقتی گفتم کجا رو سراغ دارین گفت هیچ جا:دی

اخلاق واقعا مهمه و دقیقا چیزیه که من موقع کار ندارم.
زیادی جدی و سخت گیر و بداخلاق میشم.

در کل بنظرم کار بسی سخت و چندش, اور زمان بر, تحمل برانگیز و صبر پیشه ای اومد.