روز اول دانشگاه

وقتی استاد میاد و فقط من سرکلاسم :|  

پ.ن
میشه گفت این اولین سوتیم بود که نتونستم بیام و بنویسم!
اون بنده خدا استاد نبود!!!!!!!!
همکلاسیم بود که لیسانسشو سال 75 گرفته :////
منم فکر کردم استاده
استادمون خیلی جوون تر از همکلاسیمه :دی
۶

ماح

یه ترس خیلی عجیبی برای دانشگاه دارم
کاش زودتر میرفتم با همه چی اشنا میشدم ترسم میریخت!
+
خوابگاه که شده کابوسم:دی
+
میگن رو سلف دانشگاه نمیشه حساب کرد :/
با این حساب یه 10 کیلویی کم میکنم خخخخخخ
+
اینقدر اونجا همه چی خوبه که فکر میکردن من خانواده شهیدم خخخخخ
اون متلکم که یادم نمیره
همش یادش میافتم خندم میگیره
=
از همه اینا نتیجه میگیریم
ترسم بی مورد نیست!

فقط یه شانس اوردم که یه دوست همونجایی اونجا پیدا کردم ^_^
۵

هورااا

بالاخره کار دانشگاه منم درست شد :))))))))))))))))))))))

سعی میکنم بیام بازم مطلب بنویسم که از پستای گوهر بارم بی نصیب نمونید خخخخخخخخخخ
۱

چندگانه

1-این چند روز که به قولی چله گرفتم زیارت عاشورا رو درست نمیخونم یعنی با حس و حال نمیشه خوند درواقع من نمیتونم

علاوه بر زیارت عاشورا چله گناه نکردنم هست
دقت که میکنم میبینم نسبت به بقیه روز ها کمتر گناه نمیکنم شایدم بیشتر گناه میکنم 
شایدم فرقی نکرده ولی به خاطر چله بیشتر به چشم میاد!

2-کارم شده هر زوز میرم به وبلاگا سر میزنم بعد به قلم نویسندشون حسودیم میشه!
پیش خودم فکر میکنم میشه منم یه روز بتونم اینجوری بنویسم؟؟؟؟؟
به قول یکی از دوستان قلمشون مستدام :دی


3-امشب خونه خالم حسابی با مامانم زدیم به تیپ و تاپ هم
من که سعی میکردم حرف نزنم ولی اخرشم نشد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اخر بار خالم گفت : بروید باهم بسازید! :/


۳

بووووووم

اصولا وبلاگا جایی برای حرف هایی از ادماس که گوشی برای شنیدنشون پیدا نکردن..... .
یا جایی که از دلتنگیاشون بنویسن و یا هرچیز و هر کار دیگه ای که ارومشون کنه
بدون هیچ مقدمه و موخره ای
یا هیچ قانون خاصی
ولی بدبختی از اونجایی شروع میشه که نمیتونی بنویسی
تمام کلمه ها نوک زبونتن
تما جمله ها تو ذهنت میچرخن
تمام موضوعات جلو چشمتن
ولی نمیشه بنویسی

یه حالت خفگی به ادم دست میده
فقط دلم میخواد با مشت بکوبم به در و دیوار :/
خدا به اون بیچاره ای رحم کنه که یه بهونه دستم بده!!!!فقط دنبال دعوا میگردم

الان یه بشکه باروتم.......
بغض گلومو گرفته ول نمیکنه
نه میره بالا نه میاد پاینن
فقط میخواد منو اذیت کنه
۳

روزگار غریب-قریب

این روزگاری که قراره سپریش کنم خیلی  غریبه(عجیب)...........

از اون طرف خیلیم قریبه(نزدیک)..........


خدایا خودت به خیر بگذرون!!!!!

۲

در کشور تروریستا

بچه که بودم ملاک تشخیصم برای خارجی بودن نوع پوشش بود
چقدرم از این تشخیصم ذوق میکردم:دی

اما چند روز پیش شیراز بودیم چند نفر بودن خیلی وضع پوششون با بقیه فرقی نداشت حتی از بعضیام بهتر بودن
ولی یکم قیافشون فرق داشت
شک کردم ایرانین یا خارجی....
یهو شروع کردن انگلیسی حرف زدن.....

+
احتمالا یه مادر بود با دختر و پسرش

داشتم فکر میکردم چجوری پاشونو گذاشتن تو یه کشور تروریست؟ :/


++دوستم که چند سال انگلیس زندگی کرده میگفت اونجا اگر یکم مو هام بیرون بود دوستام میگفتن مگه مسلمون نیستی؟چرا موهات بیرونه......

یعنی وقتی به چیزی اعتقاد داشته باشن درست و کامل انجامش میدن

و باز من داشتم فکر میکردم الان نظر اونا در مورد ما چیه.....


+++ با اینکه برای حرف زدن باهاشون اصلا مشکلی نداشتم ولی نتونستم خودمو راضی کنم برم جلو :/

الانم حسرت میخورم



۵

من دکتر نیستم

یکی از بدبختیایی که داشتم دچارش میشدم شاید بشم این بود که توضیح بدم من چشم پزشک نیستم:/

برای چشم پزشکی باید پزشکی خونده باشی بعد تخصص چشم  قبول شی!

اما بینایی سنجی یه دوره چهار ساله است که اخرشم میشی بینایی سنج ....... که اصلا هیچ ربطیم به چشم پزشک نداره


اگه خدا بخواد دیگه نباید اینو توضیح بدم (=

۲

سادیسم

همیشه شنیدم میگن که اگر دختر حجابش درست باشه دیگه پسرا کاری بهش ندارن .متلکم بهش نمیگن.

خودم کم و بیش این حرفو قبول داشتم ولی به نظرم فرهنگ و تربیت خانوادگی خیلی موثر تر بود.

تا اینکه برای ثبت نام رفتم دانشگاه.............

داشتم سر به زیر برای خودم راه میرفتم که یکی برگشت گفت :مگه اینجا حرم مطهره که چادر پوشیدی؟ ://////

اولش خندم گرفت ولی بعدش رفتم تو فکر و به این نتیجه رسیدم :

 که اگر من مانتو شلوارم میپوشیدم یه چیز پیدا میکرد میگفت :))))))


کلا شعور به این راحتیا به دست نمیاد....


۱

سیب زمینی

یکی از چالش های خیلی عجیبی که برای فامیل پیش اومده اینه که تو دل تنگم میشی؟؟؟؟؟

من |:  اره چرا نشم

-نه راستشو بگو!!!خدایی دلت تنگ میشه؟؟؟

دوباره من :/

-خیلی جالبه که دل تو هم تنگ میشه!


+ادمو چی فرض میکنن؟؟؟؟؟


۳
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان